کد مطلب:298641 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:132

تاریخ وفات


چنانكه در آغاز این كتاب خواندید كه درباره ی ولادت بانوی بزرگوار اسلام اختلاف اقوال زیاد است در تاریخ وفات آن مطهره نیز اختلاف زیادی در كتابها دیده می شود كه جمعا حدود ده قول می گردد، و همگی آنها تاریخ وفات را روی فاصله ی میان رحلت رسول خدا (ص) و وفات آن مخدره ی معصومه حساب كرده و ذكر نموده اند.

40 روز: مرحوم ابن شهر آشوب در كتاب مناقب پس از آنكه یكی دو قول در این باره نقل كرده می گوید: برخی گفته اند: وفات فاطمه چهل روز پس از رحلت رسول خدا (ص) اتفاق افتاد و این قول صحیحتر از اقوال دیگر است، و روی همین حساب می گوید: فاطمه (ع) در شب یكشنبه سیزدهم ربیع الاخر از دنیا رفت [1] ، و مرحوم اربلی هم در كشف الغمه چنین قولی نقل كرده [2] چنانكه مجلسی (ره) نیز از برخی كتابها آن را حكایت نموده است. [3] .

نگارنده گوید: در برخی از روایات آمده كه مدت بیماری فاطمه (ع) چهل روز طول كشید مانند روایت روضه الواعظین [4] و روایتی كه مجلسی (ره) از برخی كتابهای مناقب نقل كرده [5] . بنابراین ممكن است منظور از چهل روز كه در پاره ای از نقلها آمده همین مدت بیماری فاطمه (ع) بوده كه به دست راویان با مدت زندگانی آن حضرت پس از رسول خدا اشتباه شده باشد، والله اعلم.

72 روز: ابن شهر آشوب این قول را در مناقب نقل كرده. [6] .

75 روز: این قول نیز در مناقب ذكر شده و مرحوم كلینی (ره) نیز در كافی روایتی از امام صادق (ع) در این باره روایت كرده [7] و از عیون المعجزات سید مرتضی (ره) نیز نقل شده است [8] و قول مشهور نیز میان محدثین و عموم شیعیان همین قول است.

3 ماه: این قول را مرحوم علی بن عیسی اربلی در كتاب كشف الغمه از كتاب


الذریه الطاهره دولابی نقل كرده. [9] .

95 روز: مرحوم اربلی قول 95 روز را از امام باقر (ع) روایت كرده [10] ، و مجلسی (ره) نیز از كتاب اقبال الاعمال نقل كرده كه جماعتی از اصحاب فرموده اند: وفات فاطمه (ع) در روز سوم جمادی الثانی واقع شد [11] ، و روی قول مشهور در رحلت رسول خدا (ص) كه روز بیست و هشتم ماه صفر بوده فاصله ی آنها همان 95 روز می شود.

6 ماه: این قول را بیشتر اهل سنت اختیار كرده و عموما وفات فاطمه (ع) را در سوم ماه رمضان می دانند كه برای اطلاع بیشتر می توانید به كتاب احقاق الحق مراجعه نمایید. [12] .

اقوال دیگر هم در این باره هست مانند هفتاد روز و 100 روز و 8 ماه كه مشهور همین اقوالی بود كه ذكر شده، و ابوالفرج در كتاب مقاتل الطالبیین گوید:

وفات حضرت فاطمه (ع) چندی پس از رحلت رسول خدا (ص) اتفاق افتاد كه درباره ی مدت آن اختلاف شده است و آنها كه بیش از دیگران گفته اند: شش ماه، و آنها كه كمتر گفته اند: 40 روز، ولی صحصیح همانست كه از امام باقر (ع) روایت شده كه فرمود: وفات آن حضرت سه ماه پس از رحلت رسول خدا (ص) بوده است.

نگارنده گوید: اساتید بزرگوار ما دام بفائهم همین سه ماه و نود و پنج روز را عموما روز وفات دانسته اند و شواهدی هم برای آن ذكر می كردند، والله اعلم.

در خاتمه چند قطعه شعر از شعرای پارسی زبان در زبان حال علی (ع) بر سر تربت زهرا (ع) در شب شهادت آن مطهره برای شما نقل كرده و این بخش را خاتمه می دهیم:


ای ماه متاب امشب بر انجمن خوبان

چون ماه علی امشب در خاك شود پنهان


ای ماه به هجر شمس همواره گرفتاری

از درد دلم ای ماه امشب تو خبر داری


از دور نگاهی كن بر حال پریشانم

بر خانه ی تاریك و بر خیل یتیمانم





ای ماه تماشا كن بر وجه هلال من

شد منخسف از سیلی كن گریه به حال من


این طایر عرشی را بین بال و پرش بسته

وین دختر احمد را پهلوش چو بشكسته


این بلبل لاهوتی خاموش شد از گفتار

از بسكه فشار او دید از چرخ و در و دیوار


ای خاك بقیع امشب زهرا به تو مهمان است

فردا ببرت خاضع این نیر تابان است


بر عرش بناز ای خاك بانوی حرم آمد

آرام دل احمد دریای كرم آمد


افسوس كه شد از ظلم خاموش چراغ دین

شد كشته ز ضرب در یكتا اثر یاسین


ای خاك مدارا كن با این بدن خسته

ام الحسنین آمد با پهلوی بشكسته


تعظیم نما ای خاك بر رفعت و جاه او

در حشر گواهی ده بازوی سیاه او


این هم چند شعر از «حسان» شاعر معاصر:


ز فراقت آتش غم كشد از دلم زبانه

ز كجا بجویمت من ز كه پرسمت نشانه


تو گلی و من چو مرغی ز خزان جان گدازت

به فغان و آه و زاری به لبم بود ترانه


به كدام حسرت آخر كشم آه و اشك ریزم

كه غمت بود چو دریای عمیق بی كرانه


نرسیده بود عمرت عجبا به هیجده سال

كه نموده قامتت خم صدمات این زمانه


نرود زیادم ای گل كه بگفتی آخرین دم

چو بمیرم این بدن را تو بشوی خود شبانه


كشد این سخن علی را كه میان گریه گفتی

تو خود ای علی به خاكم بسپار مخفیانه


كه زده است بر تو سیلی كه شكسته پهلوی تو

كه به بازوانت ای گل زده است تازیانه


به كجا روم پس از این به كه درد دل بگویم

كه اسیر غم نداند به كجا شود روانه


ز یتیمی حسین و حسن و دو دخترانم

شده خاطرم پریشان چو خراب آشیانه


چه به زینبت بگویم چو تو را ز من بخواهد

چكنم چگونه یا رب بروم به سوی خانه


به خدا قسم كه جای تو بود همیشه خالی

همه جا لهیب غمها كشد از دلم زبانه


به خدا بیان این غم نتوان «حسان» نمودن

كه نگنجد این مصیبت به خیال شاعرانه





[1] مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 375.

[2] كشف الغمه، ج 2، ص 126.

[3] بحارالانوار، ج 43، ص 215.

[4] بحارالانوار، ج 43، ص 191 و 178.

[5] بحارالانوار، ج 43، ص 191 و 178.

[6] مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 375.

[7] اصول كافي، ج 1، 241.

[8] بحارالانوار، ج 43، ص 212.

[9] كشف الغمه، ج 2، ص 128.

[10] كشف الغمه، ج 2، ص 128.

[11] بحارالانوار، ج 43، ص 196.

[12] ج 10، ص 455.